همه چیز یعنی فیتیله

برای معین کوچولو و فیتیله که عشقشه

همه چیز یعنی فیتیله

برای معین کوچولو و فیتیله که عشقشه

فیتیله عید سعید غدیر خم پنج شنبه و جمعه

   

 توجه توجه    دوستان برایشرکت در نظر سنجی  این سه روز لطف کنید تو همین پست کامنت بزارید.. با تشکر

 

 

 سلام  دوستان عزیزم.. عید سعید غدیر خم رو خدمت تک تک شما عزیزان تبریک عرض میکنم..   

 

 باز هم بابت شرکت در نظر سنجی به صورت مستمر  ازتون هزاران بار تشکر میکنم... 

 از اینکه هیچ وقت منو فراموش نمیکنید... 

 

این هفته میخوام یه عکس خوشگل از یه فینگیل خیلی ناناز بزارم اسم این فینگیل اقا حامده برادرزاده ی ساناز نازنینم که عاشقانه دوستش دارم من که میگم خیلی شبیه عمشه بچه ها شما نظرتون چیه؟؟ 

 

البته اونایی که سانی رو دیدن فقط میتونن به این سوال پاسخ بدن.. 

 

 

 Funny Pictures. Brown Design

 خیلی نانازه تازه پنج شنبه هم تولدشه عمش  گفته همش حامد میگه دو تا دیگه تولدمه گزارش دادند که اقا حامد عاشق ماشیناشه اسم همشونو میدونه چی بشه

    

 

 

 و اینک این شما و این معین کوچولوی به تمام عیار فیتیله ای   

 

 Funny Pictures. Memories 

 

داغه داغه تازه از تنور در اوردمش..  

  

 

الان دیگه وقت فیتیلست... سه روز پشت هم فیتیله .. تصویر

 

   

 لاک پشتهای اینجا با مونو اکسید کربنی که از بخاریه بدون دودکش پخش شده بود مبارزه کردند 

 

توی اکواریوم فیتیله ای جراح ماهی و  چند ماهی قشنگ دیگه خود نمایی کردند 

 

 توی سینما اقاهه با خودش تلفن اورد  

 

یه گوسفند از گله ی چوپان دروغگو جدا شد  و اقا گرگه میخواست اونو بخوره 

فیتیله ی پنج شنبه: 

 

شکارچیهای نادون  باز هم به خیال خام خودشون داشتند شیر رو تو تله مینداختند اونم از طریق خوانندگیه شیر!!!!!!! 

 

بادکنک فروش بیچاره و بادکنکهای مورد حمله قرار گرفته 

 

حمامی و شوخیهای بیجا.. 

 

 و در اخر کار اگاه و کلی پوست موز که دزد این داستان سر راه مردم مختلف قرار داده بود   

 نمایشهای امروز فیتیله بودند..  

 

 و اما فیتیله ی  جمعه : 

شب شعر فیتیله ای برگزار شد . 

 

امداد گرهای خوب و دلسوز فیتیله ای رفته بودند یه تیغ ماهی در بیارن از گلوی اون ادم بخت برگشته.. نمیدونم اخرش  تشخیص دادن تیغ  ماهی شمال بود یا ماهی جنوب 

 

مجری راز بقا گیر یه طوطی سخنگو و دارکوب نجار افتاد که البته این نجار کارش خیلی درست بود.. قرار شد تخت دو نفره  ای که مجری سفارش داده بود رو یه روزه تحویل بده.. 

راننده ی فیتیله ای در یک اقدام  نابخشودنی فک و فامیل عروس و داماد رو سوار ماشین سواریش کرد یعنی بیشتر از ظرفیت مسافر گرفتن.. 

 بماند دعوای خانواده ی عروس و داماد سر گذاشتن اهنگ سر جلو نشستن و این حرفا.. 

 ناگفته نماند مهریه به دریچه ی اقای دریچه ای بسته بود.. 

قرار بود امشب حناببند واسه دختر و پسرشون..  

 

 و به پایان امد این دفتر حکایت همچنان باقیست